زندگی ادامه داره، سخت و آسون

تقریباً یک‌سال از آخرین مطلبی که نوشتم گذشته؛ توی سالی که گذشت تونستم یک خونه بسازم، هر چند کوچیک اما رضایت‌بخش! تمام تلاشم در طول این یک‌سال تجهیز یک واحد آپارتمانی بود و هزینه پشت هزینه، بسیار سخت گذشت اما گذشت، هرچی پول و پس‌انداز و وام بود رفت توی مسیر این کار و نتیجه‌ش شد یک خونه‌ی گرم و دلچسب، هر چند کوچیک اما رضایت‌بخش…!

با تورمی که توی این مملکت در این سال‌ها تجربه می‌کنیم تقریباً کارِ نزدیک به محالی هست اینکه خونه بخری، ماشین بخری، ازدواج بکنی، خونه رو تجهیز و آماده زندگی بکنی و در کنار این‌ها مخارج روزمره رو هم انجام بدی اما من از پس همه ‌این کارها بر اومدم اونم به تنهایی و بدون کوچکترین پشتوانه‌ای! شغلی که توی سال گذشته داشتم شغلی بود که در اون 12 ساله شدم و می‌تونم بگم غیر مفیدترین آدم‌ها در این سازمان بودن که باعث پسرفت کاری من می‌شدن اما با این‌حال حرکت من بر خلاف تمام کارکنان اون اداره رو به جلو بود و مثبت! در واقع من به این زنده هستم که روز قبلم با امروزم متفاوت و رو به جلو باشه، در کنار تمام مسئولیت‌های سخت و طاقت فرسای زندگی همیشه از فرصت‌هام برای یادگیری و پیشرفت استفاده کردم. خیلی روزهای سختی رو گذروندم و خیلی کند در مسیری که دوست دارم قدم برداشتم اما با این همه مشغله و سختی‌ها و نرسیدن‌ها باز هم از چیزی که الان هستم راضی‌ام. شخصی می‌گفت زندگی اساساً سخت هستش، راحتی و لذتش رو ما خودمون باید بوجود بیارم وگرنه این دنیا در ذات خودش در غم و سختی و مشکلات به سر می‌بره.

زندگی برای من وقتی شیرین و دلچسب می‌شه که بتونم یادبگیرم و رو به جلو حرکت کنم. شرایط توی این کشور طوری پیش می‌ره که هر کسی نتونه موفق بشه، سیستم سرمایه‌داری تمام تلاشش رو داره می‌کنه که این کشور رو پر از کارگر ارزون‌قیمت بکنه و خلاف این مسیر حرکت کردن بسیار بسیار سخت هستش، من اما نمی‌تونم بپذیرم که یک کارگر ساده باشم، در واقع دوست دارم که مفیدتر باشم، دوست دارم که بهتر و بیشتر در این دنیا مفید واقع بشم و بتونم در مسیری که همیشه بهش علاقه داشتم حرکت بکنم، هر چند کوچیک اما رضایت بخش 🙂